- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
کـعـبه طوافـت کند مـوقـع مـیـلاد تو سیـنه درانـیده و گـشته مکان زاد تو دُرّ گـران زمـان در صـدف خـلـقـتی بیت خدا شادمان، چون شده صیاد تو خـانۀ خـالـق شده زادگـهـت یا عـلـی زاد چنین در جهان هست فقط زاد تو جمله زنان بهـشـت یـار به بنت اسـد تا که مبـارک شود لحـظـۀ ایـجاد تو قـصۀ میـلاد تو گـشت دهان تا دهان کون و مکان مست شد از میِ رخداد تو بیت خـدا مأمن و زادگهت بوده است معنی آن این بود حق شده هـمزاد تو سیزده ماه رجب، چون که فرا می رسد هـر دل ویـرانـه ای میشـود آبـاد تو خالقت از نام خود نام تو را برگـزید زنـده کـند مُـرده را نـام فـرح زاد تو آمـدی وعــدل را نـوبـت ابــراز شـد عـدل خـدا شـد بـپـا از طـرق دادِ تـو ساقی کوثر تویی، وعده ما محشرست تـشـنـه بـیـائـیم مـا بر سـر میـعـاد تو عـشق تو سرمـایه ما به دو دنـیا بود در دو جهان چشم ما هست به امداد تو آنچه غم از دل برد، قلب جلا میدهد ای یل خیبر شکن، هست فقط یاد تو
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
اى فـلـسفۀ خـلـقـت تـو راز خـداونـد آغـاز تو هـمـسوست به آغاز خداوند با آمدنت كعبه به هم ريخت؛ ترك خورد ديـديـم هـمـه قـدرت اعجـاز خـداونـد با آمدنت نـظـم گـرفـتهست دو عـالـم كوك است از آن روز همش ساز خداوند ذهـنم وسط نافـله درگـير همين است بـايـد بكـشم نـاز تو يا نـاز خـداونـد؟ اى جان كه زمين با قدمت شكل گرفته دنـياى خـدا در حرمت شكـل گرفـته چشمان شما چرخ دهد شمس و قمر را انگـشت تو تعـين كند رزق سحـر را با وصلۀ كفشت همه حيران تو گشتند مبهـوت نمودى تو على اهل نظر را فـتـح در خـيـبر كه نـشد معـجـزۀ تـو تفريح تو اين شد بكنى قـلعه و در را غير از تو كه تسكين بدهد زلزلهها را؟ در دست تو ديديم فقط اصل هـنر را مـا از تـو نـداريـم به غـيـر تو تـمـنـا جان خواهى ز ما؟ اى به روى چشم بفرما الـمـاسِ دلـم كار بـيـابـان نـجـف بود روى لب من مدحت سلطان نجف بود جبريل نوشتهست كه از روز ولادت دستـش همۀ عمر به دامان نجف بود تا ديد همه سجـده به درگاه تو كردند چشمان نبی خيره به ايوان نجف بود ممنون تو هستيم على جان كه به فضلت نانى كه شده قسمت ما نان نجف بود ما نان تورا خورده نمك گير غديريم سوگند به زهرا همه درگـير غـديريم هنگام رجزهاى تو و وقت نبرد است افتاده فشار همه رنگ همه زرد است جبريل هـراسان به خدا گـفت: خـدايا میبينى على در دل اين دشت چه كردست؟ با نعرۀ تو كُرك و پَر از كفر فرو ريخت حالا به جلو آيد اگر مثل تو مرد است طورى زدهاى گردن دشمن كه خدا گفت الحق كه على خاص و منحصر بفرد است اصلاً تو كجا؟ شعـر كجا؟ با قـلم من مـدح تو فـقـط كار خـدا هست يـقـيـناً
: امتیاز
|
رباعی های ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خورشید ز شهر مکه چون سر میزد در سـیـنـه، کـبـوتـر دلـم پـر مـیزد وقـتـی به حـریـم کعـبه رفـتـم، دیـدم هــسـتی درِ خـانـه عـلـی در مـیزد ****** محمد جواد غفورزاده ****** روزی که علی به کعبه آمد به وجود از بهر علی خدا در از کعـبه گشود در بـسـته بـداد خـانـه خـود به عـلی حـقـا که عـلیست خانه زاد مـعـبود ****** سید علی اصغر صائم ****** دانـیکـه چـرا عـلـی امـام ذی جـود در خـانه حق ز مـادر آمد به وجـود مجـمـوع مکـاشـفـان دنـیا بـه یـقـیـن گـفـتـند عیان ز پرده شد بود و نبود ****** احـمـد تـیـمـوری ****** از نـور ولایتت جهان سرشار است هر کس که تو را ندید روزش تار است هر چند که دیر است ولی میفهـمند فردای بدون تو چه حسرتبار است ****** یـوسف رحـیـمی ****** در مخزن لا یموت دردانه عـلیست در كون و مكان امیر فرزانه علیست در كعبه ظهـور كرد تا بر همه كس معلوم شود كه صاحب خانه علیست ****** صـغـیر اصفهانی ******
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
به میزان گران سنجی از این بهتر نمیآید دگر مانـند حـیـدر آسمان گـستر نمیآید به سوی کعبه دیگر من نمازم را نمیخوانم که زیبا قـبـلهای آمد و زیـبـاتر نـمیآید نهاده نام خود بر وی عـلیِّ عالی اعلی مگر زین جلوه زیباتر ز دستش بر نمیآید؟ زمین میلرزد از گامش که در وقت رجزخوانی صدای پلک چشمی هم ز دشمن در نمیآید یدالله است و شیرافکن که از یک گردش چشمش نفـس در سیـنه میماند و بالاتر نمیآید نبرد از مرتضی آموز کز درس نبرد او غزالی کمتر از عباس جنگاور نمیآید خدایش خوانمش هرگز بشر میگویمش اما به هر صورت حساب آرم حسابم در نمیآید چگونه وصف او گویم چگونه مدح او خوانم که وصفش با قلم در لوح و این دفتر نمیآید زمین دردانهای از دست دادی و نفهمیدی نـمیآیـد نـمیآیـد دگـر حـیـدر نـمیآیـد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خـوشم با حُـبّ حـیـدر قـد کـشـیدم دلــم را از هـمـه عــالــم بــریــدم به غـیر از مرتضی چیزی ندارم به غیر از مرتضی چـیزی ندیـدم چه شوری در دلم افکنده عشقـش پُر از عشقم، پُر از از خوف و امیدم خـوشم حـلـقه به گوش این سرایم به هر محـفـل ثـنـایـش را شنـیـدم حـیـاتـش سـاده تر از بنـدگـان بود عجـب شـاه و امـیـری بـرگـزیـدم گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه مگر عـقـلم کم است از او نخوانم مـگـر کـم آبــرو از او گــرفــتــم دل من زیر و رو شد از شبی که به دستـم در حـرم جـارو گـرفـتـم خـراسـان و نـجـف، این آبـرو را هم از این سو، هم از آن سو گرفتم عـلی گـفـتم که زهـرا شـاد گـردد چه پـاداشی از این بـانـو گـرفـتـم گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه خـدا رو کـرد بـا او گـوهـرش را تـجـلّـی صـفـات و مــظـهـرش را زمـان وحـی نــور قــل هــوالـلـه مـیـان کـعـبه خـوانـده مـادرش را نـبـی هـم در شب تـاریـک فـتـنـه به حـیـدر میسـپـارد بـسـترش را مـــیــان اوج پـــرواز نـــمـــازش به سائـل میدهـد انـگـشـتـرش را همه بیتاب بـر سـجـده میافـتـنـد اگـر افــشـا نـمـایـد قــنــبــرش را گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه نـجــاتــم داده اســتــغــفـارهـایـش دلــم را بُــرده بـا رفــتــارهـایـش شـده سـرتـا سـر نـهـج الـبــلاغــه نَــمـی از بــاطـن پــنــدارهــایـش ملائک از شعف هو میکـشـیـدند هـمـیـشـه لـحـظـۀ پـیـکـار هـایـش نـبـی دلـگـرم بــازوی عـلـی بـود به جـای تـک تک سـردارهـایـش چنان از قلعه در را مرتضی کـند تـرک بـرداشـت تـا تــالارهـایـش گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه رهـا کـردن مـرامِ پـیـر من نیست به دست دیگران زنجیر من نیست مــرا دیــوانـه مـیخـوانـنـد مـردم اگر مجنون شدم تقصیر من نیست اگر از مرتـضی کـمـتـر بـخـوانـم اثـر بر نـالـۀ شـبـگـیـر من نیـست بــــدون گـــوهــــر حُــبّ ولایـت به غیر از معصیت تکبیر من نیست گـره خـورده دلـم بـا حُـبّ حـیـدر به جز این عشق در تقدیر من نیست گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه ازل از جـام خـود بر ما چـشانـده هــمـیـن بــاده دل مـا را کـشـانـده زمــان خــلــقــت آب و گـــل مــا کـمـی خـاک عـبـایش را تـکـانـده کسی که روی دوش مصطفی رفت یـتـیـمـان را سر دوشـش نـشـانـده خــدا هـم از زبــان مــرتـضایـش پـیـمـبـر را شب معـراج خـوانـده به شوق وعـدۀ «یا حارَ هَـمْدان»¹ بـرایـم طاقـت و صبـری نـمانـده گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه برای مـؤمنـین یعـسوب دین است خـداونـد کــرم روی زمـین اسـت عـــبــای وصــلـه دار کـهــنــۀ او تجلّیِ هـمان حِـصن حَـصین است نــشـسـتـن زیــر ایــوان طـلایـش بـرایم بـهـتـر از خُـلـد بـرین است اگـرچه منـکـرانـش هم نـفـهـمـنـد فـقـط حـیـدر امـیـر المؤمنین است بـه یـمـن شـیـر پـاک مــادر خـود تمام عـمر، حرفم این چـنین است گـرفــتــار نــگــارم شُـکْـرُ لِـلـلّٰـه
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
به نامِ ذوالفقاری که غَضب را خاک کرده خلیلی که جهان را از هُبلها پاک کرده شجاعـت پیـشِ مولایم علی معـنا ندارد چرا که کعـبه را دورِ سـرِ او آفـریـدند بــرای احــتــرامِ مــادر او آفـــریــدنــد یقین ذکر تمام انبیاء هم «یا علی» هست ندارد دردِ دنیا، دردِ مـردم بوده دردَش هـزاران مثلِ حاتم مُستـمندِ دورِگـردَش علی در هر نبردی جنگ را فرجام دادهست برای ضربهاش در جنگ او وسواس دارد غَضب دارد ولیکن بیشتر احساس دارد علی دریایِ بیپایانِ صبر و کوهِ درد است اگر چه بخشش و جودِ علی بسیار بودهست ولی در هر نبردی او یلِ قهّار بودهست به خاطر دارد او مُحتاجِ در هر خانهای را فقط شمشیر نه؛ در دستهایش بویِ نان داشت همیشه رویِ دوشَش بقچهای از آسمان داشت فـقـط او میتواند اینچـنـین مظلوم باشد فقط او میتواند کارِ چندان سادهای نیست شبیهِ او امیـرِ اینچـنـین افـتادهای نیست علی انگـیزۀ خـلقِ زمین و آسِمان است
: امتیاز
|
رباعیات مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
نازد به خودش خدا که حـیـدر دارد دریــای فــضـائـلـی مـطــهّــر دارد هـمـتـای عــلـی نـخـواهـد آمـد والله صد بـار اگـر کـعـبـه تـرک بردارد ********************** سر چشمۀ عشق با عـلی آمده است گل کرده بهشت تا عـلـی آمده است شد کـعـبه حـرمـخـانـۀ میـلاد عـلی کز کعـبه صدای یا عـلی آمده است ********************** از « عین » علی عـیـون ما بیـنا شد وز « لام » عـلـی لسان ما گـویا شد در « یای » علی نـور خـدا را دیدیم زان نـور مـحـمـد و عـلـی پـیـدا شد ********************** دل هر چه نظر به وسعت عالم تافت جز نـور تو در عرصۀ آفاق نـیافت هـنگـام نـهـادن قـدم بـر سـر خـاک دیوار حرم به احـتـرام تو شکـافـت ********************** ناگهان یک صبح زیبا آسمان گل کرده بود خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود حتم دارم در شب میلادت، ای غوغاترین! حضرت حق نیز در کارش تأمل کرده بود ********************** چـون نـامـۀ اعـمـال مرا پـیـچـیـدند بردند و به میـزان عـمل سنجـیـدنـد بیـش از همه کس گـناه ما بود ولی ما را به مـحـبـت عـلـی بخـشـیـدنـد ********************** برخـیـز که قـدسـیـان جوابت بدهند وز کـوثـر مـعـرفت جوابت بدهـنـد چون ماه رجب باشد و اعـیاد عـلی این روز دعـای مستـجـابت بدهـنـد ********************** من از ازل به مهر علی خو گرفتهام درس خـداشنـاسی و نیـرو گرفـتهام از مـرشد طریـقـت خود شاه لافـتی خوی محـبـت از کـرم او گـرفـتهام ********************** از کـعـبـۀ حـق بـانگ جـلـی میآید آوای خــوش لــم یــزلــی مــیآیـــد بشنو که سروش وحی حق میگوید آغـــوش گـشـایـیـد عــلـی مــیآیــد ********************** ذکرمن، تسبیح من، ورد زبان من علی است جان من، جانان من، روح و روان من علیست تا علی دارم ندارم کار با غیر علی شکرلله حاصل عمرگران من علیست ********************** گفتم ز چه کعبه را به عالم شرف است وان خانه مطاف اهل دل صف به صف است گفتا که گهر مایۀ ارج صدف است این عاصمه زادگاه میر نجف است ********************** هر کس که شود داخل حصن حیدر ایـمـن بُـوَد از عـذاب روز محـشـر جز مـهـر عـلـی و آل چـیـزی نـبود سرمـایـۀ طـوبـا و بهـشت و کـوثـر ********************** با آمـدنت عـشـق و صفا معـنی شد گـلـزار جهـان ز مـقـدمت زیـبـا شد ********************** تـا حُـبّ عــلـی و آل او یـافـتــهایــم کام دل خـویش مـو به مـو یـافـتهایم وز دوستی عـلی و اولاد علی است در هر دو جهان گر آبـرو یـافـتهایم ********************** آن شب که چراغ کعبه انوار تو بود جبـریل امین محـرم اسـرار تو بود ********************** تاراج دل به تیغ دو ابروی دلبر است مستی قلب عاشقم از جام کوثر است بر سر در بهشت خدا حک شده چنین بختش بلند هر که گرفتار حیدر است ********************** با شـوکـت بی نـظـیـرش آمد از راه می آید از آسـمان و در دستـش مـاه ********************** مـیـدان بـلاغـت است دیـوان عـلـی کس چون بنهـد قـدم به میدان عـلی هر نکته که بوی عشق میآید از آن یـا زان محـمـد است یـا زان عـلـی ********************** آنسان که به جز خدای معبودی نیست مانند عـلی به کعـبه مـولودی نیست ********************** بر مولد کعبه از دل و جان صلوات تـقـدیـم به ارواح شهـیدان صلوات مـیـلاد امـیـر مـؤمـنـان آمـده اسـت بفرست بر آن گوهـر تابان صلوات ********************** يا علی ذاتت ثـبوت قـل هـو الله احد نام تو نـقـش نگـيـن امرِ اَلله الصّمـد لم يلِد از مادر گيتی و لم يولَد چو تو در جهان بعد از نبی، مِثلت لهُ كُفواً احد ********************** حـقّـا كه حـقـيـقـتـاً عـلـی حـق باشد حق است علی ز حق كه بر حق باشد ديـديـم خـطـی بـه دفـتـر لـم يـزلـی حق با عـلی و عـلی مع الحـق باشد ********************** هر دل كه شكست ره به جايی دارد هـر اهـل دلـی قــبـلـه نـمـايـی دارد با آنـكـه بُـوَد قـبـلـۀ ما كـعـبـه ولـی ايـوان نجـف عَـجـب صفـايـی دارد ********************** اين گفت: بزرگ و نامدار است علی آن گفت كه مرد روزگار است علی امّا به حقيقـت او نه آنست و نه اين آئـيـنـۀ ذات كـردگـار اسـت عــلــی ********************** روز ايجاد كه حق خلقت دنيا میكرد در پسِ پرده، علی بود تماشا میكرد بـلكـه از آيـنـۀ كُـنـتُ نـبـيّاً چو نـبی سِير در آب و گِل آدم و حوّا میكرد ********************** بر مخزن غيب، باب مفتوح، عليست گيتی همه كِشتی و در او نوح، عليست آن روح كه مبـدأ حـيـات همه است در قالب آفرينش، آن روح، عليست ********************** گـفتم كه عـلـی، گـفت بگـو سِـرُّ الله گـفتم كه عـلی، گـفت بگو عـيـن الله گفتم كه به وصفش چه بگـويم گفـتا لا حــــول و لا قــــوة إلّا بـــالــلــه ********************** فـرمــود رسـول قــادر لــم يــزلــی در شأن وصيّ خويش با صوت جلی افـضل بُـوَد از طاعـت كلّ ثـقـلـيـن يك ضربت روز خندق از دست علی
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
با آمـدنت عـشـق و صفا معـنی شد گـلـزار جهـان ز مـقـدمت زیـبـا شد ********************** آن شب که چراغ کعبه انوار تو بود جبـریل امین محـرم اسـرار تو بود ********************** قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد ایمان به جز از حُبِّ علی پایه ندارد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
کـعـبـه آن قـبلـگـه اهـل نـیاز مـأمن امن و حـریـم اعـجـاز خـبری بود به زیبـایی وحی که شود نازلِ بر میـر حجاز
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
به لطف خـدا سائـل این درم هـوای نـجـف آمـده در سـرم تو ای سـاقـی بـا محـبّـت بـیا بـده قـطرهای از مِیِ کـوثـرم منم آن زمین خورده روزگار به عشق تو دادند بـال و پرم اگـر که شوم عـاشق غیر تو کند عـاق مـولا، مـرا مـادرم پـدر مـادر و جـان نـا قـابـلـم فـدای تو ای خـانـه زاد حـرم علی یا علی یا علی بوده است منـاجـات شبـهـای پیـغـمـبرم تــویـی مـعـنـی اسـم اعـظـم عـلی محـبّ تـو خـوبـانِ عــالـم عــلــی تو بودی زمانی که دنیا نبود نـشـانـی ز آدم وَ حـوّا نـبـود تو مولـود کعـبه نـبـودی اگر مقامش که این قدر، بالا نبود و حـسّی به نـام محـبّت نبود اگر که مُحبِّ تو زهـرا نبود مسلمان نبود و مسلمان نمرد کسی که دلـش با تو آقـا نبود خـدا این زبـان را نمیآفـرید اگر یا عـلـی ذکر لب ها نبود تو ساقی کوثر نبودی، بهشت چـنـین باب میـل دل ما نبـود غـلامـیِّ تـو سـرنـوشت مـن است تو هر جا که باشی بهشت من است تو مـاه شـب تـار پیـغـمـبری تو آگـه ز اسـرار پیـغـمـبری خدیجه است همراه و هم سنگرت تو آن اولیـن یـار پیـغـمـبری تو السابـقـونی، تو سر حلـقـۀ تـمـامیِ انـصــارِ پیـغـمـبری به کوری چـشم فلان و فلان همیشه تو غمخوار پیغمبری حریـف محـمد نـگـردد کسی اگر تو عـلـمـدار پیـغـمـبری نـدیـده زمـانـه شـکـسـتـت عـــلـی بُـوَد قـهـرمـانی به دسـتـت عـلــی تو والایی و صاحب پرچمی ولیـعـهـد پـیـغـمـبـر اکــرمی تویی اولین قـاری مـومـنـون تو بالاتـر از درک هر آدمی ز اسمت همه معجزه دیدهاند تو ذکر لب هـر مسیحـا دمی تویی چـارۀ کـل بـیچـارگـان به درد بــدون دوا مـرهـمـی چه سری است پنهان به خاک نجف رَوَد از دل زائرت هر غمی درِ خـانـۀ تو هـمـه راحـتـنـد تو خاکی ترین شاه این عالمی تـو بـر قـاتـلـت هـم وفـا میکـنـی به هر کـس که آمد عـطا میکـنی تو ایمان، تو قبله، تو قرآن من تو سبحانَ سبحانَ سبحانِ من تو صاحب، تو سرور، تو آقای من تو دلبر، تو مولا، تو سلطان من تو مشکل گشا، مهربان، با وفا تو مرهم، تو چاره، تو درمان من الـهـی نـگـردد جـدا یا عـلـی ز دامـان لطف تو دستان من چه کردند پیغمبران با همین علی جان علی جان علی جان من مرا زاده مادر که روزی شود فـدای سر قـنـبـرت جـان من مـنـم سـخـت، محـتـاج احـسان تو غـــلامــم غــلام غــلامـــان تـــو جهان بـندۀ مصطـفی و عـلی نمک گیر خیر النـساء و علی بهشت است جایی که اهلش شوند همه سر به راه خـدا و عـلی شنیدم که بود از ازل ارتباط مـیــان هـمـه انـبـیـا و عـلـی امان از کسانی که سر در گمند مـیـان مـعــاویـههـا و عــلـی الهـی بگـیریم، ما رنگ و بو ز مــردان بـیادعــا و عـلـی عـلـی بـنـدۀ مـال دنـیـا نـبـود حـقـوق نجـومی کجا و عـلی عـلـی ظـلـم در حـق مـلت نـکـرد به امـوال مـردم خـیـانـت نـکــرد عـلی با محبّت، عـلـی با وفـا علی سفره دار و خدای عطا علی خون دلهای بسیار خورد که اسـلام، حـالا شده دین ما اگر خسته از ظلم هر ظالمی علی را بزن مثل زهرا صدا به نام عـلی دل به دریا زدند تــمــام شــهــیــدان راه خــدا نوشته است تاریخ رأس حسین به جرم علی دوستی شد جدا چه بیکس شده مثل حیدر، حسین زند دست و پا، زیر خنجر، حسین
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
سپیده سرزده بود از کرانهها کم و بیش نشد به شعر کشم پای وصف حق را پیش نشسته، خسته، پریشان، کنار دفتر خویش زدم دو دست توسل به عقل دوراندیش "چـراغ مُـرده کجـا شـمع آفـتـاب کجا ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا " کرانههای افـق رنگ مهـربانی داشت زمینِ بیـت، تـمـنـای میـزبـانـی داشت خـدا برای بشر فـیض آسـمانی داشت ز ساق عرش، خبرهای آنچنانی داشت صدای هـلهـله از بـطن عـرش میآمد عزیـزِ عـرش، به دیـدار فـرش میآمد بـبـین که لـرزه بر انـدام کعـبـه افـتاده دعای فـاطمه بر سنگِ کعبه جان داده شکـسـته رکـن و به حـال قـیـام آمـاده و بیت، غـرق تـمـاشای سـاقـی و بـاده به جای جای حرم، نقش تو نشانۀ توست "کرم نما و فرودآ که خانه خانۀ توست" دخـیـل بسته حجـر در کـنار دیـوارش به انـتظار نـشـسته به شـوق دیـدارش نهاده گوش به دیوار و مست گفتارش علیست گرم سخن، یا که حیِّ دادارش؟ سه روز کعبه به دور سرش طواف کند به برتری عـلـی از خود اعـتراف کند دوباره کعبه ترک خورد و خانه غوغا شد سه روز بعد حـرم گـرم در تماشا شد زمینِ تـب زده آن دم شبـیـه دریـا شـد که روی مـادر شـیـر خـدا هـویـدا شـد خـبـرتـرین خـبـرِ روزگـار آمد و بس بـرای عـالـمـیـان افـتـخـار آمـد و بس
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
جای دارد که به یُمنِ قـدمش در کعبه جایِ این پارچه و خِشت شَوَد زر کعبه اولین خِشت مسلمانیِ ما را بِگـذاشت اولین بار که پا زد به زمین در کعبه دامنِ کعبه به عزیٰ و هُبَل ننگین بود بت شکـن آمد و گـردیـد مطهّـر کعبه کعبه آنروز دعا کرد که: نَوِّر وجهی! ز جـمـال عـلـوی گشت مـنـوّر کعـبه جـای دارد بـنـویـسنـد مـورخ هـا هـم از سـرِ ذوق درآورد دو تا پر کعـبـه فـاطـمه بنت اسـد بود و اسد هم آورد که ترک خورده از این هیبت حیدر کعبه به خداوندِ همین کعبه قسم کارِ علیست سجده کردند اگر خـلقِ خـدا بر کعـبه
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
ذرّه ذرّه همه دنـیا به جـنـون آمده بود روح از پیکـرۀ کعـبـه برون آمده بود روشنا ریخت به افلاک حلولش آن روز کعبه برخاست به اجلال نزولش آن روز عشق او بر دل سنگیِ حرم غالب شد قـبـله مـایـل به عـلـی بن ابی طالب شد از دل خانه علی رفت و حرم با او رفت کعبه در بدرقهاش چند قدم با او رفت قفس کعبه شکسته است دم پرواز است برو از کعبه که آغوش محمد باز است آیـنــه هـسـتـی و با آیـنـه بـایـد بـاشـی خـانـه زادِ پـســر آمــنـه بــایـد بــاشـی همۀ غـائـلـهها گـشت فـرامـوشِ نـبـی کودکیهای علی پُر شد از آغوش نبی مستی اهل سماوات دوچندان شده است عطر گیسوی علی خورده به تن پوش نبی تا بچـیند رطب تـازهای از باغ بهشت رفته دردانه کعـبـه به سـر دوش نـبی که نبی بوده فقط این همه سرمست علی که علی بوده فقط آن همه مدهوش نبی چـشم در چـشم عـلـی، آیـنـه در آیـیـنه حرف ها میزند اینک لب خاموش نبی دور از من مشو ای محو تماشای تو من نگران میشوم از دور شدنهای تو من مینـشیـنـم به تـمـاشـای تو تنهـا، آری هر زمان خـستهام از مـردم دنیا، آری بر مکـافات زمین با تو دلـم غالب شد هـمـۀ دهـر اگر شعـب ابی طـالـب شد خـوب شد آمدی ای معـنی بیهـمتایی بیتو هر آیـنه میمُـردم از این تنهایی دین اسلام در آن روز که بازار نداشت یوسـفی بود ولی هیچ خـریدار نداشت اول آنکس که خریدار شدش حیدر بود باعث گرمی بـازار شدش حـیـدر بود وحی میبارد و من دوختهام دیده به تو تو به اسلام؟ نه! اسـلام گرایـیده به تو در زمین دلخوش از اینم که تویی همسفرم از رسـولان دگر با تو اولوالعـزم ترم میرود قـصه ما سوی سرانجـام آرام دفـتر قـصه ورق میخـورد آرام آرام
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
کعـبـه امشب در تـو مـرآت هـوالله آمـده آفــتـاب طـلـعـت مـعــبـود بـا مــاه آمـده با تمام رکنهـایت ذکـر یـا حـیـدر بـگـو صبح امیـدت در آغـوش سحـرگـاه آمده خشت خشت کعبه را آید به گوش این زمزمه الله الله ای حـرم امـشب تـمـاشـایی شدی بود قدرت گم ولی امشب شناسایی شدی نور زهرا ریخته از عرش اعلا بر سرت پای تا سر غرق در انوار زهرایی شدی فـاطــمـه، روشنـگـر اهـل یـقـیـن آوردهای ای حرم! مرآت ربالعالمین است این پسر جان احمد، روح قرآن، رکن دین است این پسر دیده روشن ای حَجَر ای حِجر ای رکن ای مقام میرود امشب به بام آسمان نور از حرم با گل لبخند روید جای گل، حور از حرم کعبه میگوید که دور کعبه را خلوت کنید سنگهای مشعر امشب ذکرشان یا حیدر است هم صفا هم مروه امشب سعیشان با حیدر است خالـق دادار خـلـوت کرده امشب با عـلـی کعبه سینه چاک کن تا حیدر آید از حرم جان ختمالـمرسلین با مـادر آید از حـرم اهـل مکـه وجـه ربالعـالـمـین را بنگـرید عـیـسی مـریـم بیا جان پـیـمـبر را ببـین چشم شو سر تا قدم روح مصوّر را ببین میسزد امشب به کعبه ناز بر مـریـم کنی یـا مـحـمّـد یا محـمّـد جـان جـانـت آمـده ای سـراپـا روح، مـیــلاد روانـت آمــده اذن ده تا از دهـان گوهـر فـشانـد در برت ای سراپا عضو عضوت آیت محکم علی مـهـر تـو آب حـیـات عـالـم و آدم عـلـی پـیـشتـر از صبـح خلقـت با محـمّـد زیستی گر نـمیدیدم که پیشانی نهادی بر زمین فاش میگـفـتم خـدایـی یا امیـرالمـؤمنین هرکه هستم هرچه هستم، مهر تو دین من است دین همین است و همین است و همین است و همین نیت و تکـبیـر و تـسبـیح و قـیـام من تویی جـانـشـیـن هـر دو دنـیــایـی رسـولالله را چه شوی خانهنشین، چه برکشی تیغ از نیام چه بری نان یتیمان، چه به کفگیری زمام ذکر آدم، ذکر خاتـم، ذکر عـالم، نام توست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
هـر کـه از قـافـلـۀ یـار جـدا مـیگـردد عاقـبت اهل دو رنگی و ریا میگردد گــره اهــل ولا کــور اگـر بـاشـد هـم با نـگـاه عـلـی و فـاطـمه وا میگـردد عبد آلـوده نفـس هم بکـشد پیش عـلـی پـاک تـر از هـمـۀ آیــنـههـا مـیگــردد هرکسی روبروی نام علی سر خم کرد در قـنـوت سـحـر فـاطمه جا میگردد هرکسی مست علی نیست بداند این را تا خود حـشـر گـرفـتـار بـلا میگـردد هرکسی قطرهای از جام ولایت بچشد عـلـوی میشـود و از عـرفـا میگـردد تَرَک خانۀ کعـبه به دو عـالـم فـهـماند دل که بشکست فقط جای خدا میگردد عشق مولا گهر و سینه من هم صدف است دل من قبله نماییست که سمت نجف است نام مولاست که هر لحظه گره باز کند در دل حیـدریون شور جنون ساز کند جای دارد دل هر کس که در آن مهر علیست روز محـشر به بهشت ازلی نـاز کـند شب معراج هم انگار نبی گـفت عـلی تا که از خاک شود کنده و پـرواز کند شیعه با نام علی رقص جنون میگیرد این فقط نام علی هست که اعجاز کند سالی یک مرتبه آنهم شب میلاد عـلی نذر کرده ست خود کعبه دهن باز کند یاعلی عرش نشسته ست به امیدی که قـد و بـالای تو را بـاز بـرانـداز کـنـد مصطفی شمس بهشت است اگر ماه تویی او رسـول است اگـر پس ولی الله تـویی غیرت حـیـدری تو دل کـوثـر را بُرد مصطفی با تو فـقط نام بـرادر را بُرد شب معراج به سوی حـرم قـرب خـدا با پـر نـام تو جـبـریل پـیـمـبـر را بُرد آمـدی دردل میـدان و هـمه تـرسیـدنـد نعرۀ حیدریات زَهـرۀ لشکـر را بُرد ذوالفقار تو خودش کار خودش را بلد است با مدد از نفـست باد شد و سر را بُرد لشگری از غضب مالک اشتر ترسید چونکه نام اسـدالـلـهـی حـیـدر را بُرد موقع چـرخـش تـیغ تو زمـان مـیلـرزد پـلک برهـم بزنی قـلب جهـان میلـرزد گِـل ما روز ازل تـشنـۀ بـاران تـو شد خود حـق شیـفـتۀ اینهمه ایـمان تو شد تو اگر شکل خدایی خود او خواسته است به کسی چه که اگر قبله مسلمان تو شد تو علی هستی و عالم همگی حـیرانند که چگونه خود معبود تو حیران تو شد نـمـک سـفـرۀ تو روزی عـالـم را داد آدم این شد که نمک گیر تو و نان تو شد دست تو دست خدائـیست یـدالله، عـلی هرکه از علم غنی شد ز گدایان تو شد همه گـفـتـه تو مهـمان دل کعـبـه شدی کس نفهمید که کعبه ست که مهمان تو شد تو خودت کعبهای و کعبه فقط از سنگ است گشتن دور حرم بیتو علی جان ننگ است عـارفـان باده میآرند ز دریای نجـف بسکه ذکرت برکت داده به شبهای نجف از همان روز که پا بر سر این خاک زدی معدن دُر نجف گـشته همه جای نجف آرزوی دلـم این است که روی قـبـرم بنـویـسـند مـرا هم عـبـد مـولای نجف چـقـدر گـوشۀ ایـوان طـلا میچـسـبـد بنـشینی سحری و بخوری چای نجف کاش میشد بنویسند در این ماه رجب یک سفـر کـربـبـلا البته فـردای نجف کاش میشد بشود قـبر من سوخته دل در میان حـرم حـیـدر و بـابـای نجـف من نجف باشم اگر تا به سحـر میخوانم هـا عـلـی بـشـر کـیـف بـشـر میخـوانـم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
صحرای حجاز آمده رشك ارم امشب عـالـم همه گـردیده محیط كـرم امشب تكـبـیر بگـوئید حـرم شد حـرم امشب بیش از همه شب گشت حرم محترم امشب در خانه زده صاحبخـانه قـدم امشب بتها همه گشتند به تعظیم خـم امشب در سـیـزده مــاه رجـب مــاه مـبـارك مـیـلاد عــلــی در حــرمالله مــبــارك این جان جهان است فـدا باد جهـانـش در قلب رُسُل چار كتاب است به شأنش داده است خداوند به هر عصر نشانش ریـزد دُر تـوحـیـد و نبـوّت ز دهانش پـیـوستـه بُـوَد نـام مـحـمـد به زبـانـش ای كعبه در آغوش به بر گیر چو جانش گـلـبـوسه بـزن صورت الله صمـد را تـبـریـك بـگـو فـاطـمـۀ بـنـت اسـد را اركان حرم راست به سر شور ولایت بتها همه گـشتـند به تـوحـیـد هـدایت زمزم به دوصد زمزمه كرده است روایت كامشب به حرم نور علی گشته عنایت نـوری كه نه مبدأ بود آن را نه نهایت كز نـور الـهـی كـند این نـور حـكـایت این نور همان است كه پیش از گِل آدم تــابــیــد ز حُــســن ازلــی در دِل آدم این نـور فـروغ بـصر آدم و حـوّاست این نور همان راهبر نوح به دریاست این نـور تجلای خـدا در دل سیـناست این نور عیان جلوۀ حق در یَد بیضاست این نور همان معجزۀ فیض مسیحاست این نور خطابی است كه در طور به موساست این نور فروغی است كه در غیب نهان بود این نور چراغی است كه در عرش عیان بود ای بحر تجلای اَزَل، این گهـر توست ای معجزۀ صُنع خـدا، این اثر توست ای روحالامین، مرشد تو راهبر توست ای بیت، جـمـال اَحــدِ دادگـر تـوسـت ای آدم پاكیزه سرشت این پدر توست ای فـاطـمۀ بنت اسد این پـسر تـوست بـر روی دو دسـت تـو یـدالله مـبـارك دیــدار جـمــال اســـد الــلـه مــبـــارك آغوش گـشوده است ز هم بیتالاهـش كعـبـه، حـرم امن خـدا شد به پـناهـش اركـان حـرم تـشنـۀ یك نـیـم نگـاهـش مادر شده محو شرف و عزّت و جاهش در پـاكی و در زهـد، خداوند گواهـش پـیـغـمبر اسـلام بود چـشـم به راهـش تا بـار دگـر روح شـریـفـش به تن آید بر یـاری او حـیـدر خـیـبـر شـكـن آید افـتـاده نفـس در دل خـلقـت به شماره از چـشم سـماوات روان گـشته ستاره مَه خـندد و خـورشید شده محو نظاره جـبـریـل به دیـوار حـرم كـرده اشاره وز شوق گـریبان حـرم گـشته چو پاره تـا جـلـوه كـنـد روی خـداونـد دوبـاره ای اهـل حـرم بـاز حـرم مـحـتـرم آمد تـكـبـیـر بـگـوئـیـد عـلـی از حـرم آمد این است كه دیدند به هر عصر عیانش این است كه پیوسته زمانهاست زمانش این است كه برتر ز مكانهاست مكانش آیــات خـدا ریـخـتـه از دُرج دهـانـش پـیـوستـه بـود نـام مـحـمـد به زبـانـش بگرفته به بر خواجۀ لولاك چو جانش لبهـاش گـل انـداخـتـه از بوسۀ احـمـد انگـار كه قـرآن شده نازل به مـحـمـد این است كه سر تا به قدم جان رسول است شمشیر خدا، شیر خروشان رسول است چون خرمن گل زینت دامان رسول است از كودكی خویش نگهبان رسول است قدر و نبأ و فاطر و فرقان رسول است قـدرش بشناسید كه قـرآن رسول است قـرآن كه ز آغـاز به احـمد شده نـازل بر قـلب وی، از قلب محـمد شده نازل ای بـنــدگـی درگـه تـو روح سـیـادت ای مهـر تو امـضای قـبـولی عـبـادت خوبان جهان را به درت روی ارادت توحید به توحـید تو داده است شهادت بیدوستیات خـلـق نگـردیـده سعادت از یـمـن قـدوم تو حـرم یـافـت ولادت تو شیـر خـدایـی و محـمـد به تو نازد و الله قـسـم خـالـق سـرمـد به تو نـازد ما مهـر تو با شـیـر گـرفـتـیـم ز مـادر بیمهـر تو ما را نبـود روح به پـیكـر جایی كه بود پـای تو بر دوش پیـمـبر كـس را نـبـود گـفـتـن مـدح تو میـسّـر اوصـاف تو را گـفـته خـداونـد مكـرّر گـیـرم كه ببارد ز دهـان هـمـه گوهـر با هـیـچ زبـان گـفـتن مـدح تـو نـشایـد میثم چه بگـوید چه بخواند چه سراید؟
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
دستی که کوته است به خرما نمیرسد قـطـره هـزار سـال به دریـا نمیرسد آنجا که صحبت از جلوات خدایی است عـقـل بـشـر به حـل معـمّـا نـمیرسد با تـیـر عـشق سیـنـه ما را زدی عـلـی ای میـهـمـان ویـژۀ کعـبـه یـگـانـهای تو خانه زاد کعبه نه تو روح خانهای بایـد دلـی دهـیـم که به تو اقـتـدا کنیم دل را کـمـی به درگـه تو آشـنا کـنـیم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمومنین علیهالسلام
جهان ز روزِ ازل خاطری مکدّر داشت همیشه شوقِ رسیدن به روزِ محشر داشت گذشت تا که رسید آن شبِ پُر از معنا جنابِ بنتِ اسد، میوهای معطّر داشت
: امتیاز
|
مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
خوب است دلم خلوت شب داشته باشد سخـتی بکـشد تاب و تَعَـب داشته باشد خواهان هنرمندِ تو گر کوه جگر داشت اول قـدم آن اسـت ادب داشـتـه بــاشـد در بارگه عشقِ تو عاقل ته صف هست بـایـد که به دیـوانـه لـقـب داشـته باشد بـدخـواه تو آقا به خـداونـد بعـیـد است از سمت پدر، اصل و نسب داشته باشد تو یک تنه باعث شده بودی که محمد هـنـگـام خـطـر، داوطلب داشـتـه باشد گفتند خدا نیست علی، ما که ندیدیم… مثـل تو کـسـی جـلـوۀ رب داشته باشد زایِشْگَهَتْ از قصد شده کعبه، علی جان! تا سجده به یک سنگ، سبب داشته باشد آنقَدْر بزرگی که تو تب میکـنی اول؛ گـر قـنـبـرِ تو حـالـت تب داشـته باشد خوشبخت شود هرکه برات نجـفت را در سـیــزده مـاه رجـب داشـتـه بـاشـد
: امتیاز
|
مدح حضرت علی علیهالسلام
یا علی بر فَـلکِ عشق تو پرچم زده ای خیـمـه انـدر حـرم شاهد اعـظـم زده ای شمع حُسن تو فروزان و جهان پـروانه ز آتش عـشق شرر بر دل عالم زده ای قهـرمانـان میـادیـن اسـدت مـی خـوانـند بسکه شمشیر، تـو در خطّ مقـدّم زده ای پیـش هـر مـدّعی بـی خـرد و بـی مـایه دم ز خود نا زده ای ور زده ای کم زده ای در هـراسـند هنـوز از تو بنـی اسرائیل زآنکه بر مرحبشان سیلی محکم زده ای گام ستوار تو نازم که ز همت همه عمر قــدم انــدر ره اخـلاص، دمـادم زده ای کـرده ز ایثـار تـو تجلیـل خدا در قرآن سکّه بر نام خود از بخشش خاتم زده ای قوت خود بر فقرا دادی و این عزت نفس دست ردّیست که بر سینۀ حاتـم زده ای عُـرفا کمـتر از آنـنـد که لب بگـشـایـند در مقامی که تو از صدق و صفا دم زده ای خفته در بستر طاها و چو غواص جسور دل به دریای پُر از حادثه و غم زده ای فلکت منزل و همسایۀ تو خورشید است خیمه مافـوق تر از عیـسی مریم زده ای انبیـا از لبِ شـیریـن تو بـوسـند، کـه تو بـوسـه ها بـر یـدِ پیـغـمبر اکـرم زده ای شـب معـراج مگـر همسـفـر او بـودی؟ کاحمدت دید به تخـت عظمت لم زده ای ساقیا زمزمۀ سعی تو در بـزم صفاست زآب کـوثر نمکی بر لب زمزم زده ای چه غم از کید اجانب که زهراست معین با یکی یار تو صد سلسله بر هم زده ای کـی ز بـام فلـک افـتد علـم اهـل الـبـیت کان لوائیست که با فاطمه با هم زده ای مفتخر باش «کلامی» که پی اخذ مراد چنـگ بـر دامـن آن مفـخـر آدم زده ای
: امتیاز
|
سرود ولادت حضرت علی علیهالسلام
امشب خـدا از خـانـه اش جـلـوه نـموده از چـهـرۀ وجه الله ش پـرده گــشــوده رکن حرم شد چون گل شکوفا در بیت حـق کن حق را تماشا صاحب بیـت داور خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان **************************************** کعبه مشرف شد که جانـانش عـلـی شد حق میزبان گردید و مهمانش عـلی شد نــقــطــۀ بـائ بــسـم الله آمــد قــرآن رسـیـده دسـت مـحـمـد بر دست دلدار دلبر خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان **************************************** قـرآن نـاطـق می کـنـد قــرآن تــلاوت عـطـر کـلامش بر حـرم داده طـراوت بر اهـل ایـمـان شد معنیِّ دین بوسد لـبـش را لبـهـای یاسیـن ساقیِّ حوض کوثر خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان **************************************** این خانه بی نام علی بیت الشرف نیست کعبه مقامی دارد اما چون نجف نیست دین بی ولای او نا تـمام است هرجا نهد پا بیت الحرام است شافع به روز محشر خوش آمد حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان
: امتیاز
|